زین مردمان سست عناصر دلم گرفت....
چند روزیست نگاه یخ زده دخترک کنار مترو افکارم را سخت مشوش ساخته.نگاه منتظر ومایوسانه ای که پاهای عابران پیاده را درو میکرد...دخترک سخت خیره شده بود ودر افکارش غوطه ور...شاید او به لحظه های مبارک زندگی ووجود ارزشمند خود فکر می کرد که برای مدعیان عشق وعاشقی هزینه کرده بود.همان هایی که برای نگاه منتظر و بی قرار او هزینه ای جز هوس وگناه نپردا خته بودند..دخترک سخت نگران بود ...شاید او تاوان نگاه های عاشقانه پدر ومادرش را می داد که به انتظار آمدنش چشم به در دوخته بودند ودر این شب برفی به صدای زنگی یا بازشدن دری لحظه ها را رصد می کردند و دل خوش کرده بودند...شب همه جا را در آغوش گرفته بود ودخترک همچنان منتظر بود...کاش دخترک فرق نگاه و گناه را بفهمد ...کاش دخترک معنای نگاه ایندو عاشق منتظر فراموش شده را بچشد ...کاش...وکاش...وکاش...
شیر یا گاو؟هیچکدام
نوبهارمن
عشق ویخ فروش
عشق وگدایی
تخم های واژگون عشق های سرنگون2
تخم های واژگون عشق های سرنگون1
عشق و آسفالت
گله از لحظه ها
عاشق های بی وجدان
عاشقی ودروغگویی
عشق در تاریکی
بیست هزار بازدید از آینه ای نچندان بیست
عشق کثیف ممنوع
سلام وسلام
دلیل عشق
[همه عناوین(32)]